
سلام خدمت همهی شما همراهان عزیز. مفتخریم که با یکی دیگر از مقالات کاربردی از سایت فراسوی دانش در خدمت شما عزیزان هستیم. در این مقاله قصد داریم در ارتباط با یکی از مهمترین مطالب فراشناختی تحت عنوان «الگو ذهنی آمبولانسی » مطالبی را به شما ارائه دهیم. با ما همراه باشید.
چرا باید الگوبرداری کنیم؟
حتما بارها و بارها شنیدهاید که اگر اقدامی برای شخصی امکانپذیر است، حتما برای افراد دیگر هم امکانپذیر است. این پیشفرض زمانی به نتیجهی موفقیت میرسد که اشخاص موفق در آن حوزه را بشناسیم. ببینیم از چه سمت و سویی حرکت کرده اند. انتخاب افراد به عنوان الگو یکی از بهترین راههای رسیدن به اهداف میباشد. حتی از آن گاهی به عنوان یک راه میانبر یاد میکنند. اما برای رسیدن به نتیجهی مطلوب از این روش، باید نکاتی را مد نظر داشته باشید.
الگو ذهنی آمبولانسی
زمانی که آمبولانس در خط سبقت، به سرعت در حرکت است، بعضی از رانندگان به اصطلاح زرنگ، خودشان را به آمبولانس می چسبانند. به سرعت پیش میروند. به همین صورت، انسان هم از لحاظ ذهنی باید در زندگی یک یا چند الگو داشته باشد و مانند آن رانندگان، به آن ها بچسبد. ما باید به صورت آمبولانسی، پشت انسانهایی برویم که به خوبی بلد هستند خط شکنی کنند و مسیرها را به سرعت بروند. پس ما باید آنها را به عنوان الگو انتخاب کرده و به درستی از آن ها تقلید کنیم. در ادامه مطالب مهمی در ارتباط با الگوبرداری از افراد ارائه خواهیم داد.
1. از الگوی مشخصی پیروی کنید
انسان، باید از نظر ذهنی الگوهای مشخص رفتاری داشته باشد. درست نیست که هر روز، رفتار ما تغییر کند. برای مثال، وقتی یک فیلم میبینیم رفتار ما تحت تاثیر آن، تغییر کند و با دیدن فیلم دیگر، تحت تاثیر آن هم قرار بگیریم. انسانهای موفق، سعی میکنند هویت خود را با ترکیب الگوهایی که دارند بسازند و یک هویت مشخص و ثابت، که برای دیگران هم معلوم و مشخص است، پیدا کنند. انسانهای موفق، پشت سر کسانی حرکت میکنند که مسیرها را با سرعت طی میکنند. حتی خط شکنی میکنند. آن ها زندگی شخصی، خصوصی و فردی خوبی دارند. حتی ساعت خواب خوبی دارند. در یک کلام، آن ها انسان سالمی هستند.
2. مراقب باشید در الگوبرداری مضطرب نشوید
قرار بر این است ما برای تکوین یا شکل دادن شخصیت خود فردی را به عنوان نمونه انتخاب کنیم. اما متاسفانه گاهی بتسازی و تقلید کورکورانه از افراد باعث میشود دقیقا موارد اضطرابی در آن فرد به صورت ناخودآگاه در ما هم ورود میکند.
3. برای انتخاب الگو به صورت صفر یا صد عمل نکنید
ما گاهی اوقات شخصی رو میبریم به آسمان و گاهی هم یک باره به زمین میکوبانیم. هر شخصی قطعا خطاکار است. قرار نیست به خطاهای افراد نگاه کنیم. قرار نیست به مسائلی که اختلاف داریم نگاه کنیم. شما به بخشی از رفتار فرد توجه کنید که درست میدانید و سعی کنید به عنوان بخشی از هویت خود آن را بپذیرید. از فردی که الگو قرار دادیم، ممکن است از ۱۰۰ سخن او ۹۵ مورد را قبول داشته باشیم. نباید به علت ۵ مورد اختلاف بگوییم کلا شخص مناسبی برای الگو گرفتن نیست. چرا که این نگاه اشکال دارد.
4. از عمل دیگران عینا تقلید نکنید
به یاد داشته باشید منظور از الگو برداری، کپی کردن از اشخاص نیست. خودتان باشید و از عملکرد دیگران ایده بگیرید. کپی هزار تومان بیشتر ارزش ندارد. اما زمانی که در عین حفظ شخصیت و معیارهای خود از رفتار افراد به عنوان نمونه بهره میگیرید، ارزش واقعی خود را حفظ خواهید کرد. در این راستا قبل از اینکه عملی از شخص را تکرار کنید، سعی کنید فلسفه و منطق پشت آن را درک کنید. تقلید به شکل کورکورانه و بدون هیچ فکری است. فردی که رنگ یا مدل لباسی که صرفا مد شده بدون اینکه به او بیاید یا حتی خودش دوست داشته باشد را انتخاب میکند، متاسفانه صرفا دچار نوعی تقلید از افراد است.
5. الگو درستی انتخاب کنید.
متاسفانه به علت یک سری تربیتهای نادرست، افراد ضد اجتماعی بسیاری در جامعه پرورش یافتند. خانوادهی مردسالاری را در نظر بگیرید که پدر خانواده از کتک و داد و فریاد به عنوان ابزار قدرتی خود استفاده میکند. این رفتارها در ذهن فرزندان خانواده ثبت میشد. خواه ناخواه از این رفتار الگو میگیرند و در مدرسه یا در موقعیتهای دیگر پیاده میکنند. یا جوانی را در نظر بگیرید که الگو او دوستانی هستند که بزرگ شدنشان را صرفا با بروز رفتارهای خطرناک به رخ دیگران میکشند. بنابراین اگر از انتخاب افراد نمونه به عنوان یک راه میانبر برای موفقیت استفاده میکنیم، ضروری است که مطابق معیارها و ارزشهای خودمان، الگوهای درستی انتخاب کنیم.
6. تکبُعدی الگو برداری نکنید
واقعی است که هیچ انسانی در همهی ابعاد ممتاز و خاص نیست. از هر ویژگی و خصوصیات جذابی که دوست دارید در خود پرورش دهید، شخصی را به عنوان نمونه انتخاب کنید. فرضا از شخصی که فن بیان خوبی دارد، میتوانید او را به عنوان نمونه برای تقویت مهارتهای کلامی خود انتخاب کنید. یا شخصی که تدریس خوبی دارد می توانید او را دنبال کنید و از راه و روش او ایده بگیرید. پیشنهاد میکنیم قبل از اینکه ادامه مقاله را مطالعه کنید، فکر کنید که اسوهی شما در زمینههای مالی، تحصیلی، شغلی و حتی معنوی، چه افرادی هستند؟ این افراد از چه مسیرها و ابزارهایی برای موفقیت، بهره برده اند؟ در ابتدای مسیر منطق و فلسفهی روش آنها را درک کنید. سپس سعی کنید مطابق معیارها و ارزشهای خود آنها را ارائه دهید.
از دیگران بت نسازید!
متاسفانه ما انسانها خیلی از اوقات تمایل داریم یک تصویر ثابت و همیشگی از شخصی که به نظر ما درجه یک هست داشته باشیم. به طوری که یک کلمه بتواند تمام شخصیت و جایگاه فرد را به خوبی توصیف کند. غافل از اینکه هیچ گاه به آن واژهی حقیقی نمیرسیم و صرفا بر مبنای کلیشههای جامعه نظر میدهیم. درست است که افراد در بعضی از زمینهها خیلی بهتر از ما عمل میکنند. اما باید آگاه باشیم که اشخاص انعطافپذیر هستند و امکان بروز هر خطایی از انسانها دور از انتظار نیست. از آدمها بت نسازید به قول نیچه «خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند و شما در آخر میشوید کافر به خدایی که خود ساختهاید.»
افراد ناموق هم مد نظر داشته باشید!
از لقمان حکیم پرسیدند: «ادب از که آموختی؟ در پاسخ گفت: از بی ادبان. هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از انجام آن پرهیز کردم». این نقل قول یک نکتهی ظریف روانشناختی دارد. برای موفقیت در هر کاری (از تحصیل، کار و زندگی زناشویی گرفته تا حکومتداری)، الگو گرفتن از افراد موفق تنها ده درصد از کار است. نود درصد دیگرش بررسی افراد ناموفق است. اما جالب آن جا است که هم مغز ما و هم روح کلی اجتماع به پیشینه آن ده درصد تمایل دارد. ما عادت داریم همیشه روی افراد، شرکت یا حکومتهای موفق تمرکز کنیم. راههای موفقیت آن ها را الگو قرار دهیم. رسانهها و نویسندگان نیز همینگونهاند. اما چند نکته را مد نظر داشته باشید.
– چنین کاری انگیزهی ما را بالا میبرد. اما باعث یک خطای شناختی مهمی میشود. یعنی ما را دچار سادهاندیشی در رسیدن به موفقیت و بالا گرفتن غیرواقعی ضریب موفقیت خودمان میکند.
– نه تمام راههای رسیدن به موفقیت در آدمهای موفق معلوم است و نه شانس ما برای رسیدن به موفقیت با آن ها یکسان است. همیشه بخشی از توجه ما در شروع و ادامهی هر کاری باید بررسی افراد ناموفق هم باشد. تا از تکرار اشتباهات آن ها و پرداخت هزینههای بیمورد پرهیز کنیم.
– بررسی شکست افراد ممکن است انگیزه را در ما ضعیف کند. اما ما را واقعنگرتر بار میآورد. البته به شرط آن که گرفتار این توهم نباشیم که کلاً ما با بقیه فرق داریم و دنیا طور دیگری با ما رفتار خواهد کرد.
گاهی از الگو دنده عقب استفاده کنید
دوستی داشتم که زندگی زناشویی بسیار موفقی داشت. این رضایت از روابط عاشقانه و جنسی بسیار رضایتبخش با همسر گرفته تا آشپزی، بچهداری، کار، تحصیلات و حضور اجتماعی را در بر می گیرد. انگار او برای کام گرفتن از زندگی آفریده شده بود. یک بار از او پرسیدم دلیل این همه خوشبختی و موفقیت چیست؟
- گفت: دنده عقب
- گفتم یعنی چه؟
- گفت: پدر و مادر من آدمهای خوشبختی نبودند. آن ها سالها مثل دو زندانی فقط در یک سلول به اجبار در کنار هم زندگی کردند. تنها فرصت زیستنشان را به دست خودشان و البته به خاطر بچهها قربانی کردند. آن ها رنج میکشیدند و از رنج کشیدنشان لذت میبردند. من وقتی ازدواج کردم، آن ها را الگوی خود قرار دادم. ولی به شکل دنده عقب. هر کاری را که مادرم به عنوان یکی از دو عامل آن زندگی ناموفق انجام داده بود، برعکسش را انجام دادم. خود من هم تا بهحال عامل موفقیت دهها نفر شدهام.
- چگونه؟
- به شکل دنده عقب. چون خودم اسطورهی عدم موفقیت در بسیاری از کارهای فراوانی هستم که انجام دادهام. وقتی کسی به من مراجعه میکند برای مشورت، به جای گفتن رمزهای موفقیت، فقط روشها و راههای غلطی را که رفتهام برایش میشمارم. میگویم من این اشتباهات را کردم، اما تو نکن. یعنی سعی میکنم از همان ابتدا جلوی هزینههای بیهوده را در او بگیرم. جلوی هزینههای بیهوده را گرفتن، سود مرکب است.
ادارهی مجموعه به کمک تکنیک دنده عقب
در حکومت و مملکتداری، از اقتصاد، فرهنگ و محیط زیست گرفته تا سیاست داخلی و خارجی نیز دنده عقب کاربرد دارد. مدیران در کنار الگو گرفتن از کشورها و دولتهای موفق، همیشه باید درباره ی دولت های شکست خورده موراید را بررسی کنند. چرا فلان حکومت ساقط شد؟ چرا در فلان کشور بین مردم و حاکمیت جدایی افتاد؟ چرا در فلان مردم خشم، افسردگی و تنش مثل یک غدهی سرطانی رشد کرد؟
معرفی کتاب
یکی از کتابهای بسیار خوبی که از همین روش استفاده کرده است، کتابی خواندنی و شیرین با عنوان «چرا ملتها شکست میخورند؟» از دو اقتصاددان برجسته به نام دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون میباشد. این کتاب طبق معیارهای متعارف دانشگاهی، اثری اقتصادی نیست. طبق همان معیارها اثری سیاسی، جامعهشناختی، حقوقی و تاریخی هم نیست. اما در عین حال کتابی دقیق و جامع دربارهی همهی این رشتههای علمی میباشد. آن هم با همان روش لقمان حکیم. یعنی، دنده عقب.
در پایان
در این مقاله با ارائهی مطالب از بحثهای جذاب کانال تلگرامی کتابخانه ی فراسوی دانش، سعی کردیم بهترین روش و نکات الگوبرداری را به شما عزیزان ارائه دهیم. امیدواریم این مقاله در سبک زندگی حرفهای شما موثر باشد. برای مطالعهی مطالب فراشناختی بیشتر و معرفی برترین کتابها، با وبلاگ کتابخانه ی عمومی فراسوی دانش همراه باشید.
-
admin1
- نام نویسنده