
درک بنده از پرهیز از خشونت، یعنی حیات صلحآمیز با خویشتن، حیات صلحآمیز با دیگران و حیات صلحآمیز با کائنات و هستی.
پرهیز از خشونت به خود، یعنی انسانی برای خویشتن بودن (Man for himself) نه انسانی بر ضد خویشتن!
تازیانههای اخلاق را بر خودمان نزنیم. بلکه به تعبیر اریک فروم در کتاب بسیار با ارزشش، انسانی برای خویشتن باشیم.
اخلاق، احترام به خود و عزت نفس (self esteem) است.
کسی که وارد عرصه اخلاق میشود، قرار نیست به خودش تازیانه بزند؛ بلکه قرار است خودش را تعالی داده و بارور و شکوفا بکند.
اتفاقا عنصر اخلاقی بودن، عزت نفس و حرمت نفس است و در نتیجه، احترام به خود است که زندگی مارا بارور میکند. پس، در اخلاق خشونت نیست.
زمانی اخلاق به وجود میآید که از خودمان شروع کنیم؛ یعنی میخواهیم به خودمان، به دیگری و به کائنات احترام بگذاریم.
اخلاق، والایش(sublimation) شادی های ماست. اگر این شادیها را تعالی ببخشیم، تبدیل به شادی های اخلاقی و نشاط اخلاقی میشود.
کسی که شجاعت میورزد، شعف مضاعفی در سطح بسیار عالی نسبت به شادیهای روزمره دارد. همچین کسی که عدالت میورزد و کسی که داد و دهشت را تجربه میکند نیز این شادی دارد. این، تعالی شادیهاست.
🧗#تنش هم در اخلاق وجود دارد. این تنش، تنشی با شکوه است. مثل تنشی که کوهنوردی در پیمایش صخرهها دارد؛ که این تنش برایش بسیار معنادار و طربناک است.
🗡کسی که با این عنوان در جنگ است، قبل از هرچیز، علتش این است که با خود، در ستیز است. پایه خشونت به دیگران، خشونت به خودمان است.
❗️کسی که با خود صلح بکند، آماده میشود که با دیگران هم صلح بکند. جنگ در بیرون نشانهی جنگی در درون ما است؛ یعنی با خودمان نتوانستیم ارتباط برقرار بکنیم.
🗝صلح با خود، سرآغاز صلح با دیگران است.
🗣️رافت، شفقت (متضاد های خشونت)، رفاقت، رفیق انسانها بودن، رفیق خود بودن، رفیق همسر بودن، رفیق فرزند بودن، رفیق همسایه بودن، اینها تجربهای است که از صلح با خود آغاز میشود.
🎙بخشی از صوت اخلاق و خشونت/ دکتر مقصود فراستخواه
-
adminfarasoo
- نام نویسنده