سلام خدمت همهی شما مخاطبان عزیز. خیلی خوشحالم که با یکی دیگر از مقالات کاربردی از سایت فراسوی دانش در خدمت شما عزیزان هستم. مهرطلبی متاسفانه از مسائلی است که اکثریت ما انسانها به نوعی با آن مواجه هستیم. در این مقاله در راستای مطالب ارائه شده در کانال قصد دارم به این مسئله بپردازم. با من همراه باشید تا به درک بهتری نسبت به این موضوع برسیم.
آیا شما هم فرد مهرطلبی هستید.
انسان ذاتا به عنوان یک موجود اجتماعی نیاز به توجه اطرافیان دارد. زمانی این نیاز برای ما مشکل ایجاد میکند که به صورت افراطی بخواهیم آن را رفع کنیم. به جایی میرسد که اغلب کارهایی انجام میدهیم، درخواستهایی را قبول میکنیم که مورد تایید دیگران باشیم. شاید ریشهی خیلی از اعتیادها به این مساله برمیگردد. این نیاز افراطی به مرز افسردگی و پریشانی آدمها را خواهد برد. این دسته از افراد به علت ترس از خشم و عصبانیت طرف مقابل یا طرد شدن از دیگران در اکثر اوقات به جای پاسخ رد، موافقت میکنند. به طور مثبت، خودکار، عجولانه و بدون تفکر درخواست یا نظر دیگران را قبول میکنند. چرا که در غیر این صورت دچار احساس گناه میشوند. در نهایت به جایی میرسند که برای تایید دیگران باید باج بدهند. با چنین آسیبهایی که مهرطلبی ایجاد میکند به نظر شما اساس زندگی باید بر مبنای جلب توجه دیگران باشد؟
مهربانی و تمایز آن با مهرطلبی
ما قرار است مهربان باشیم اما مهرطلب نباشیم. کار خوب خودمان را دوستی خودمان را نسبت به دیگران نشان میدهیم ولی به دنبال آن نیستیم که حتما او قدردان من باشد و یا جبران کند. مادامی که شما محبت و همدلی دارید، دیگری را دوست دارید در عین حال که خودتان را دوست دارید و ارزشمند میدانید، به دیگران با علاقه خدمت میکنید. حالا او هم اگر دوست داشت میتواند به من محبت کند. ولی زمانی که من به دیگری محبت کنم حالا انتظار داشته باشم او هم به من محبت کند و به نوعی جبران کند دقیقا میشود بیماری مهرطلبی که متاسفانه مشکل و مسئلهی خیلی از ماست. به عبارتی محبت یک دکان یا مغازهای است که در ازای کاری که کردیم حتما و الزاما از دیگران انتظار جبران داریم.
زمانی که خدمت جایگزین مهرطلبی گردد…
شما وقتی با علاقه به کسی خدمت میکنید نباید در قبال آن انتظار چیزی داشته باشید. معامله که نیست. اینجا ارزش ذاتی خدمت که یک مسئلهای درون انسان است را نابود کردهاید. اسم این محبت نیست بلکه فروش و معاملهی آن است. بنابراین مسئلهی شما عزیزان که در کسب و کاری هستید یا دانشآموزانی هستید که در آینده میخواهید وارد کاری بشوید اولین موضوع اساسی این است که بکوشید کاری که میکنید: اولا از آن لذت ببرید دوما مطمئن بشوید دیگری دارد به طور محسوس و عینی از این کار بهرهمند میشود و خدمت میکنید. در این صورت ثروت، موفقیت، شهرت، به دنبال آن میآید. درحالی که برخی از افراد نادان و جاهل تصور میکنند با حقهبازی و صرفا فروش بیشتر موفق خواهند بود. در صورتی که به صورت موقتی و مدت کوتاهی برنده هستند. یک حرکت سینوسی در در کسبوکار دارند به موفقیت ظاهری میرسند و شکست میخورند.
چگونه از مهرطلبی و توجهطلبی دوری کنیم؟
گاهی اوقات فکر میکنیم توجهی که به سمت ما بوده است از بین رفته است. به یاد داشته باشید که قرار بر این نیست که توجه دیگران را کسب و جلب کنیم. شما شنیدهاید که میگویند: فلانی جلب توجه میکند و معمولا به عنوان عبارت بد و منفی از آن یاد میکنیم. اولا اگر دیگران آدم های آگاه و دانایی باشند با یک اشتباه شما از شما قطع امید نخواهند کرد. دوما ما انسانها را باید همانگونهای که هستند بپذیریم و دوست داشته باشیم. اگر به خاطر اشتباهات آنها به ما ضربهای وارد میکنند احتیاط کنیم. و در نهایت اگر نظرتان در مورد شخصی واقعا مثبت باشد به معنای واقعی کلمه با یک اشتباه آن پیکرهی تنومند از بین نمیرود. این اختلال با انجام راهکارهایی همچون تقویت اعتماد به نفس، تقویت قدرت نه گفتن و جلوگیری از پاسخهای عجولانه و بدون تفکر قابل درمان است.
فراد عصبی با محبت و دوستی، صمیمیت و عشق چه بر خوردی دارند؟
بزرگترین مشخصهی افراد عصبی:
- تصوری که از جهان دارند یک تصور تیره و تاریک و مغایر با اصول انسانیت است که همهی ما در طول تاریخ به دنبال آن بودیم و کاملا بر آن جامعیت داریم که صفات خوب است. دستهای از افراد عصبی به راحتی میتوانند جنایتی انجام دهند. زمانی هم که گرفتار میشوند خیلی ریلکس رفتار میکنند. اینها بویی از محبت و انسانیت نبردند. اگر این افراد به اصول انسانی اعتقاد داشته باشد دستشان در زمان جنایت میلرزد. مگر اینکه او در زمان کودکی آسیب های جدیای دیده باشند که آنها را به یک شخصیت بسیار ضد اجتماع عصبی تبدیل کند.
دیدگاه این افراد نسب به محبت
- افرادی که حقیقتا محبت و دوستی را به صورت جامع و نسبت به مردم نمیبینند یا آن را به معنای یک کالا و ابزار که میتواند مورد معامله قرار گیرد میبینند. به بیان سادهتر شاید نسبت فرزند خود یا خانوادهی خود محبت دارند اما نسبت به همسایههای خود ندارند. نسبت به همسایه نگاه تیره و تاریک دارند.
- نوعی استدلال احمقانهی این افراد این است که چون همسایهی من احتمالا فرد بدی هست (شاید بد باشد یا نباشد) اما چون فرد بدی هست پس من هم باید فرد بدی نسبت به او باشم. این موضوع را محتاط بودن نسبت به دیگران فرض میکنند. یا به نوعی همواره به دنبال یک شکی نسبت به دیگران هستند یا اعتماد ندارند.
- این ها اگر به محبت باوری داشته باشند؛ کالا است یا ابزاری است برای فریب و نیرنگ و بازی آنها.
- مانورهای متقلبانهای را مطرح میکند که من بسیار با محبت و محبت دوست هستم. در صورتی که در درون با آدمی مواجه میشوید که اصلا محبت برای او مفهوم کالا و معامله را داشته است. در نتیجه شما با یک فرد عصبی روبهرو میشوید که به هیچ وجه مهربان نیست. محبتی ندارد و همان قدر که بیمار و گرفتار است مهرطلب، گرفتار و تشنه و محتاج آن است. (توجه کنید که این حالت در کودکان عادی است اما در افراد بزرگسال یک گرفتاری است.)
فرد عصبانی نسبت به دوستی دیگران بیاعتماد است.
فرد عصبی با وجود اینکه به در و دیوار میزند و هر کاری میکند تا مهر و دوستی و علاقه شما را جلب و جذب کند از درون نسبت به آن بیاعتماد است. یعنی حتی زمانی که محبتی به سمت خود جذب کرد. باز نسبت به آن با بیاعتمادی نگاه میکند. مشخص است که این افراد خود را رنج میدهند. این افراد نه تنها به خود رنج و آسیب وارد میکنند بلکه به دیگران هم آسیب وارد میکنند. اولین مشکل فرد عصبی در ارتباط با محبت این است که محبت برای او اصل اساس، واقعیت و حقیقت نیست. برای او یک مسکن است که دردهایش را التیام میبخشد و به سکون و آرامش میرسد.
معرفی کتاب در زمینهی مهرطلبی
بخشی از صحبتهای این مقاله از کتاب خشم و عصبانیت و کتاب راز و رمز موفقیت بود که در همایشهای مجازی برسی شد. توصیه میکنم در این راستا حتما از کتاب مهرطلبی اثر هریت بریکر استفاده کنید.
در پایان
در این مقاله سعی کردم تمامی مطالب مطرح شده در همایشهای مجازی در ارتباط با موضوع مهرطلبی و نیاز به توجه دیگران را جمعآوری کنم. امیدوارم این مقاله به شما برای ایجاد فراشناخت بیشتر کمک کند. با سایت و کانال فراسوی دانش برای دریافت مطالب فراشناختی بیشتر همراه باشید.
- admin1
- نام نویسنده